جدول جو
جدول جو

معنی قم لیجه - جستجوی لغت در جدول جو

قم لیجه(قَ دا)
دهی است از بخش هرسین شهرستان کرمانشاهان، واقع در 11 هزارگزی جنوب باختری هرسین و30 هزارگزی کل کشوند. موقع جغرافیایی آن کوهستانی وهوای آن سردسیری است. سکنۀ آن 310 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، دیمی و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دم سیجه
تصویر دم سیجه
دم جنبانک، پرندۀ کوچک خاکستری رنگ و به اندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب می نشیند و پشه و مگس صید می کند و غالباً دم خود را تکان می دهد
دم بشکنک، دمتک، دم سنجه، دم سیچه، سریچه، سیسالنگ، شیشالنگ، کراک، آبدارک، گازرک
فرهنگ فارسی عمید
(قُ)
دهی است از دهستان شراء بخش سیمینه رود شهرستان همدان، سکنۀ آن 38 تن. آب آن از قنات و چشمه. محصول آن غلات، لبنیات و انگور. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا قالی بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(دُ سَ / سِ)
دم به زمین ساییدن: دم لیسه کردن، دم به زمین سودن پیاپی سگ آنگاه که مهربانی از صاحب یا آشنایی می بیند. (یادداشت مؤلف) ، چاپلوسی. تملق. چاپلوسی نمودن. (یادداشت مؤلف). و رجوع به دم لابه شود
لغت نامه دهخدا
(غِ جَ)
مؤنث غملیج. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به غملیج و غملج شود
لغت نامه دهخدا
(قَ مَ لی یَ)
زن سخت کوتاه بالا. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ جَ)
به لهجۀ دیلمانی، گنجشک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
گنجشکدر بهشهر به مورچه گویند، مورچه
فرهنگ گویش مازندرانی